فلونه

غیبتم طولانی شد، ولی اگه دلیلش رو بگم حتما حق می دهید. می گویندکه در دوره شاه عباس (یا یک شاه دیگه؟) شبی از شب ها ی ماه رمضان توپچی از در کردنِ توپ سحر خوداری کرد. امیر توپ خانه او را احضار نمود و با خشم از او پرسید: « چرا توپ در نکردی؟ » توپچی با خونسردی پاسخ داد: « قربان ، به هزار و یک دلیل ، اولش آن که باروت نداشتم دوم.........» امیر توپ خانه حرفش را قطع کرد و گفت : « دلایل دیگر لازم نیست ! » 

خلاصه اینکه من باروت داشتم ولی وقتش رو نداشتم. 

یکی اینکه فلونه تشریف فرما شدند. این هم عکسش:

دوم اینکه من یک سالی هستش که شروع به درس خواندن هم کرده ام. چون در یک شرکت مالی اعتباری کار می کنم برای اینکه دانش مالی ام رو بالا ببرم Master of Applied Finance شروع کرده ام. همزمان با کار خیلی اسان نیست درس خوندن، کل آخر هفته ها رو به خودش اختصاص می ده. حالا در این خصوص بیشتر در یک پست دیگه توضیح می دهم. 

تا دخترم فعلا به کار خور و خواب و یک کارهای دیگه مشغوله من شاید یک مقدار وقت کنم یکی دو تا پست بدهم. ما اینجا دو هفته مرخصی پدرانه هم داریم که الان یک هفته از ان رو بدر کرده ام.

شاد باشید

پی نوشت: ظاهرا دوستان سنشون به کارتون خانواده دکتر ارنست قد نمی ده یا یادشون نمیاد اسم دختر کوچولوشون فلونه بوده! ما اسم دخترمون رو سارینا گذاشتیم. فلونه اسم مستعار دخترمون در این وبلاگ هستش :دی

خواندنی های مناسب برای دوران بارداری!

یک کتابی هست بسیار مفید برای خانم های باردار بنام Having a baby. این کتاب توسط دپارتمان بهداشت نیو ساوث ولز ( NSW Department of Health ) تهیه شده و معمولا زمانی که یک خانم باردار تشکیل پرونده می دهد برایش ارسال می کنند. نسخه Pdf آن را می توانید از اینجا دانلود کنید. یک کتابچه خلاصه هم در همین خصوص هست که از اینجا قابل دریافت است.

امارات بد اتحاد خوب

برای پرواز از تهران به سیدنی و برعکس انتخاب های متعددی وجود دارد. هواپیمایی امارات (از طریق دوبی) ، الاتحاد (از طریق ابوظبی)، قطر (از طریق دوحه) و ایران ایر (از طریق مالزی) از جمله این انتخاب ها هستند. پرواز از طریق مالزی ارزان تر در میاید لیکن بدلیل اینکه هر دو پرواز مال یک شرکت نیست در صورت تاخیر پرواز اولی، ممکن است دردسر ایجاد شود و علاوه بر اون از جان خود که سیر نشده اید! هواپیمایی قطر نیز به نظرم قیمتش بالاتر در میاد و پروازهاش کمتره، کسی رو هم سراغ ندارم تجربه اش کرده باشه. بنابراین بهترین گزینه ها الاتحاد و امارات هستند و تعداد پروازهایشان در طول یک هفته نیز زیاد است.

هواپیمایی امارات معمولا یک مقدار گران تر است، البته برای سیدنی به تهران بعضا بدلیل تخفیف هایی که قائل می شود ارزان تر از الاتحاد در میاید. هواپیمایی الاتحاد خیلی قیمت هایش را دست نمی زند. در کل ما تا جایی که می دونستیم و تعریفی که می شنیدیم مردم برای هواپیمایی امارات کلاس خاصی قائل بودند. ما پرواز اولی که از ایران آمدیم با الاتحاد بود و بسیار راضی بودیم این سری گفتیم با امارات بریم ببینیم چه تفاوتی داره. موقع Check in که به وزن بار که سه کیلویی بالاتر بود (سی کیلو بار مجاز بود ما سی و سه کیلو داشتیم) گفتند که کیلویی 50 دلار اضافه بارتون می شه و مجبور شدیم مقدار اضافه رو خالی کنیم. به یک کیلو هم رحم نمی کردند در ایران یک کیلو اضافه بود گفتند خالی کنید. 

در خصوص فضای بین صندلی ها هم بطور مشخص هواپیمای الاتحاد راحت تر بود و فاصله بیشتری در مقایسه با امارات بین صندلی ها وجود داشت. از نظر برخورد مهماندارها نیز به نظر من الاتحاد بهتر بود و مهمتر از همه اینها این که در هواپیمایی الاتحاد راه به راه خوردنی و نوشیدنی می آوردند و از این نظر کم نمی گذاشتند. میوه هم در پشت هواپیما روی سبد گذاشته بودند می تونستید هر وقت خواستید بروید و بردارید. به هر حال در یک پرواز 14.5 ساعته (دوبی/ابوظبی به سیدنی) چنین پذیرایی لازم است. ولی در هواپیمایی امارات یک صبحانه در ابتدا و یک ناهار در آخر پرواز دادند و یک خوردنی سبک در وسط پرواز. یعنی بین هر دو پذیرایی 5 تا 6 ساعت فاصله می افتاد. خلاصه اینکه علیرغم اینکه ما یک وعده دیگه هم درخواست کردیم و یک خوردنی سبک دادند باز هم گرسنکی کشیدیم. پیشنهاد می کنیم اگر با هواپیمایی امارات عازم هستید یک مقدار نون و پنیر هم با خود بردارید. 

البته من الاتحاد دو سال پیش رو با امارات الان مقایسه کردم. دوستانی که یک سال پیش با امارات رفته اند راضی بودند احتمالا جدیدا خسیس شده باشند و امیدوارم که الاتحاد هنوز کیفیت سرویسش را حفظ کرده باشد. البته با توجه به تجربه اخیر عارف با الاتحاد به نظر می رسد الاتحاد هنوز خوب است. 

من هنوز پورسانتی از الاتحاد نگرفته ام ولی اگر می خواهند پیشنهاد بدهند لطفا سریعتر، وگرنه این پست رو حذفش می کنم :)


وطن

گفتیم بعد دو سال زندگی در استرالیا یک سری به ایران بزنیم. توی این دو سال علیرغم اینکه بسیار از محیط و شرایط زندگی در استرالیا راضی بودیم یک سری چیزها رو هم از دست داده ایم. دوری از خانواده و دوستان مهمترین اونهاست. بعدیش میره رو خوردنی هایی که در استرالیا نمی شه تجربه اش کرد. مثل نان سنگک با ماست چکیده موسیردار کاله، نان بربری با خامه پاک، ... . توصیف این لذتها سخته، باید مجدد تجربه اش کنید.

نکته جالبی که موقع ورود متوجه می شوید طرز رانندگی در ایران هست که واقعا فکر می کنید هر لحظه قراره تصادف بکنید. من خودم هم موقع رانندگی در ایران فاصله از ماشین جلویی رو زیاد رعایت نمی کردم ولی الان دیگه چشمهامون عادت کرده به اینکه وقتی پشت چراغ قرمز می ایستیم باید کف لاستیک عقب ماشین جلویی رو ببینیم. در حالیکه در ایران این مقدار فاصله در موقعی که با سرعت بالا حرکت می کنند نیز رعایت نمی شه. حرکت بین خطوط بدون راهنما و ... نیز باعث می شه بفهمیم برای چی وقتی یک خارجی به ایران میاد اینقدر از رانندگی تو ایران تعجب و وحشت می کنه. رد شدن از خط عابر هم داستانی داره، عملا وجود یا عدم وجود خط عابر تو خیابونهای ایران هیچ فرقی نمی کنه، در هر دو صورت باید مواظب باشید و بدوید، بر خلاف استرالیا که می تونید بدون توجه به اینکه ماشینی میاد یا نه از خط عابر رد شوید، چون مطمئن هستید که براتون وا می ایستند.

نکته جالب دیگه که در روز اول برای من اتفاق افتاد این بود که با این دیدگاه که قیمت ها نسبت به قبل حداکثر باید سی چهل درصد بالاتر رفته باشند یک پولی تو جیبم گذاشتم و رفتم صبحانه تهیه کنم و واقعا از اینکه نون بربری (خشخاشی!) از 100 تومان به 300 تومان و خامه کوچک از 150 تومان به 450 تومان افزایش پیدا کرده شوکه شدم و واقعا حس اصحاب کهف بهم دست داد. این یعنی 3 برابر در دو سال که معادل 75% در هر سال هستش. بعدا یک سری به فروشگاههای لباس و ... هم زدیم. همینطوریه، افزایش زیاد شاید نه به این شدت ولی به هر حال به دلیل اینکه نرخ دلار ثابت نگهداشته می شه قدرت خرید ما نیز که درآمد دلاری داریم کاهش پیدا کرده، یک جاهایی می بینید که نمی صرفه از ایران بخرید و ببرید. البته در خصوص پوشاک اگر با قیمت های اصلی استرالیا مقایسه کنید هنوز می صرفه از ایران لباس بخرید و ببرید ولی قیمت های حراجی های اونجا رو در نظر بگیرید در ایران هم یک جورهایی همون قیمت در میاد.


فعالیت های اجتماعی مناسب برای مهاجران

می پرسند چرا یکی دو ماهه نیستم. راستش داشتم زندگی می کردم. پست های اساسی انرژی و زمان می بره. این مدت رو یک مقدار سعی می کردم از هوای بسیار عالی سیدنی لذت می بردم. یک چند وقت بود که عصر ها دور پارک وایتارا یک ساعتی قدم می زدیم و دو روز در هفته هم همانجا با دوستان ایرانی گل کوچک می زدیم. سینما آزادی، کنسرت آذری و ... را هم از دست ندادیم و کنسرت فاتح و شجریان را هم انتظار می کشیم. یکی دو تا جلسه فنی هم پیدا کردم و شرکت کردم که حالا داستانش رو می گم. خلاصه ملالی نیست.

حالا برای خالی نبودن عریضه یک سایت مفید معرفی کنم که برای دوستانی که در هر گوشه این جهان خاکی هستند ممکن است بدرد بخورد. سایت Meetup سایتی است برای قرار گذاشتن. هر کسی می تونه در هر زمینه ای که علاقه دارد تو این سایت گروه تشکیل بده و قرار بگذاره و ملت بیان عضو گروهش بشوند و مشخص کنند که در گردهمایی که در زمان معین شده ترتیب داده شده شرکت خواهند کرد یا نه و این سایت برای یادآوری می تونه مثلا یک روز قبل براتون ایمیل یادآوری بفرسته و ... خلاصه اینکه این سایت بسیار عالی است برای اینکه یک گروه در زمینه مورد علاقه خودتان پیدا کنید و استفاده کنید و به قول ما خارجی ها یک ذره Socialize بشوید. دوستانی که تازه مهاجرت کرده اند می تونند به نیت تمرین زبان انگلیسی گروه های مناسبی پیدا کنند.

خلاصه اینکه من خودم گروه Sydney Data Miners رو از یک سال و نیم پیش پیدا کرده بودم ولی نرفته بودم جلسه قبلی شان را رفتم جلساتش توی گوگل تشکیل می شه.بسیار خوب و مفید بود چه از نظر فنی، چه تمرین مکالمه انگلیسی و چه برقراری ارتباط با چند نفر که در این زمینه کار می کنند. گروه Sydney Oracle Meetup یکی دیگه از گروه هایی است که می تونه مفید باشه، من تا حالا نرفته ام. گروه های عکاسی، یوگا، چینی های مقیم مرکز و خیلی موضوعات دیگر در این سایت یافت می شود. مورد خوب دیدید تو همین پست کامنت بذارید ملت استفاده کنند.

Terms and Conditions apply

کسانی که در استرالیا زندگی جدید خود را شروع می کنند یک جورایی ناخواسته با این جمله برخورد می کنند: Terms and conditions apply و یاد می گیرند که به این جمله اهمیت بدهند چون بعدا احساس خواهند کرد که مورد کلاهبرداری واقع شده اند و دستشان به هیچ جایی بند نیست چون تنبلی کرده اند و Terms and Conditions را نخوانده اند. 

در  Gold Coast که بودیم یک اتفاق جالبی برایمان افتاد، یک جایی دیدیم زده بلیط  Dream world برای دو نفر 20 دلار، Movie World برای دو نفر 40 دلار در حالیکه هر بلیط 70 دلار بود یعنی دو تا بلیط می شد 140 دلار. پرسیدیم این قضیه اش چیه؟ گفتند که این هدیه ماست به شرطی که شما توی یک Presentation که حدود 90 دقیقه طول می کشد شرکت کنید و برای اون باید از قبل رزرو کنید. گفتند ما یک شرکت خیلی بزرگ هستیم و کلی هتل عظیم داریم در اقصی نقاط دنیا و این شکلی تبلیغ می کنیم، به جای اینکه تبلیغ هایمان را بدهیم به تلویزیون، مستقیم سرویس هایمان را به ملت ارائه می کنیم. گفتیم رزرو می کنیم و می رویم فوقش زبانمان قوی می شود و یک صد دلاری کاسب می شویم.

اسم شرکت Wyndham Vacation Resorts Asia Pacific بود، توی اینترنت جستجویی زدم و دیدم ملت نوشته اند که این هدیه هایشان رد خور ندارد، می دهند اگر شما شرکت کنید توی ارائه شان، فقط اونجا شما رو با پیشنهادات وسوسه انگیز تحت فشار می گذارند که خرید بکنید. ما هم تصمیم گرفتیم که خریدی نکنیم و رفتیم در زمان رزرو شده، از حق نگذریم شرکت عظیمی بود و برای هر زوج یک نفر مخ زن اختصاص داده بودند که تقریبا دو ساعتی مخ ما رو کار گرفت و علم مان اضافه شد، بلیط هایمان را گرفتیم و آمدیم.

حالا داستان چی بود؟ صحبت این بود که شما فکر می کنید خرید خونه بهتره یا اجاره آن، مسلما خرید بهتره، چون انگار اجاره رو دارید میریزید دور، حالا برای رفتن به تعطیلات هم می گفتش که پس بهتره جایی که برای تفریح می روید اقامت کنید برای یکی دو هفته در سال متعلق به خودتان باشد. می گفت مثلا اگر 2000 دلار در سال برای تفریح خرج می کنید در چهل سال آینده می شود 80 هزار دلار، شما بیا 16 هزار دلار بده و مثلا شش هزار تا امتیاز در سال بخر از ما، با این امتیاز ها می تونید جاهایی را که متعلق به شرکته که در اصل شما توش شریک هستی رزرو کنی و بری حالش رو ببری، یک جایی یک هفته 6 هزار امتیاز می خواهد که برای انجا شما می تونید یک هفته رزرو کنید یک جایی هم هفته ای 3 هزار امتیاز می خواهد که می تونید با شش هزار امتیازتون دو هفته رزروش کنید. خلاصه این امتیازهاتون رو هر طوری دوست دارید خرج کنید، خونه خودتونه

فقط یک چیزی رو یادتون باشه، وقتی خونه خودتونه، خونه خرج داره، تعمیرات، نگهداری، هزینه های جاری و غیره که بابت هر شش هزار امتیاز خرج اون هم تو مایه های ششصد دلار در سال می شه، زحمت اون رو هم می کشید و پرداخت می کنید، می گفتش ما فقط این هتل ها و محل های اقامت رو فقط مدیریت می کنیم و گرنه مال شماست.

حالا ما رو دیدند که خیلی شرایط این رو نداشتیم که برای چنین چیزی خرج کنیم پیشنهادهاشون را رو نکردند و گرنه به نظر می رسید که کسانی رو که ریاضی شون ضعیفه خیلی خوب می تونند قانع کنند و بنا بر تجربه یکی از دوستان یک قراردادی می بندند که مو لای درزش نمی ره و بعدا هم بخواهید بگید غلط کردم نمی خواهم دیگه، کلی باید ضرر بدهید. اگر یک موقع به چنین موارد مشکوکی برخورد کردید حتما از اینترنت برای خواندن مطالبی از قربانیان دیگر! استفاده کنید.

خیلی هم بدبین نباشید. به هر حال ما صد دلار رو کاسب شدیم. 

قالب

بالاخره ما هم یک همتی کردیم قالب این وبلاگ رو سر و سامانی بدهیم. لطفا اگر مشکلی در دیدن تصویر ها دارید اطلاع بدهید. بعید نیست tinypic فیل.تر باشه.

موید باشید

شه.....ر در امن و امان است. ساعت یازده شب است

هفته قبل دنبال خرید ماشین بودم یک دست دومش رو گرفتیم. بزودی یک پست در مورد ماشین خواهم داد. الان یک مقدار سرمان شلوغ است علی و منیژه دو روزه که اومده اند. من هم خیلی فرصت نمی کنم به مهمونهام برسم، چه برسد به اینکه پست بدهم. اینترنت مان هم امروز وصل شد. خلاصه ملالی نیست. تا بعد ...

خانواده و مهندس ارنست

چند تا از مهندس های خوب سوال مطرح کرده اند که چرا وبلاگت اسمش خانواده مهندس ارنست است ولی خبری از خانواده نیست. راستش من هم موافقم. من از آنا خواهش کردم حالا که فلون و جک و ... دور و برمون رو پر نکرده اند بیاد یک دستی بیندازه، تجربه ها و دیدگاه هایی که آنا داره ، من ندارم. من این پست را می دهم. شما هم تشویق کنید شاید آنا بیاد. شاید هم این آخرین پست من باشه! وصیت می کنم در این حالت اسم وبلاگ هم به خانواده مرحوم مهندس ارنست تغییر کنه.

در آداب وبلاگ خوانی

واکنش دوستان به آخرین پست که در خصوص توصیف محیط کار فعلی من بود برایم خیلی جالب بود. تا حدی نشان دهنده این بود که پیام مورد نظر من به درستی منتقل نشده است. لازم می دانم چند نکته را در اینجا ذکر کنم تا در خواندن مطالب وبلاگ به کارتان بیاید:

1. مهندس ارنست یک وبلاگ است نه سایت. در وبلاگ عنصر زمان کاملاً حائز اهمیت است. وبلاگ به همراه نویسنده خود به بلوغ می رسد. بنابراین کسانی که در میانه راه به جمع خوانندگان می پیوندند برای رسیدن به جمع بندی در یک موضوع، باید مطالب قبلی در خصوص آن موضوع را نیز مطالعه نمایند. یک پست ممکن است کلیه نکات مثبت و منفی یک موضوع را در بر نگیرد و به تنهایی دید بیش از حد مثبت یا بیش از حد منفی به شما بدهد، که مسلماً هدف نویسنده نمی باشد.البته در پست های آتی سعی می کنم نکات مثبت و منفی را در یک پست داشته باشم تا تصویر غیر واقعی ارائه نکرده باشم.

2. به عنوان خواننده وبلاگ به نظر من باید تمرکزتان روی دریافت پیام باشد نه روانکاوی شخصیتی نویسنده و قضاوت در مورد حالات روانی نویسنده! پی بردن ذوق زده یا هیجان زده بودن نویسنده، تغییری در واقعیت تصویر شده حاصل نمی کند.

3. نوشتن یک مطلب دلیل بر این نیست که نویسنده چنین چیزهایی را قبلاً ندیده است یا در ایران وجود ندارد! بلکه صرفاً هدف توصیف کامل است، و ارائه یک مدل موفق که در عمل کار می کند. برداشت و استفاده به عهده خواننده است.

4. در زمینه هایی که نویسنده تجربه کافی را شخصاً و یا به واسطه نظر دوستان باتجربه تر در اختیار داشته باشد نسبت به تعمیم آن اقدام می کنند. و این تعمیم از ساختار جملات به راحتی قابل استنتاج است. وقتی گفته می شود مردم اینجا فلان چیز را بد می دانند، یا مرکز خریدهای اینجا معمولاً تا ساعت 5 باز است بدین معنی است که نویسنده در این زمینه ها تعمیم را انجام داده است، ولی وقتی گفته می شود محیط کار من این شرایط را دارد، کاملاً مشخص است که تعمیمی صورت نگرفته است و دلیل آن نیز تجربه کم نویسنده است. بنابراین تعمیم توسط خواننده درست نمی باشد مگر اینکه چند تجربه دیگر را در وبلاگ های دیگر مطالعه نماید.

5. تجربه وبلاگ نویسی من محدود به این چهار ماه است، نظر های شما چه در جهت موافق چه مخالف به من در نحوه بیان مطالب کمک می کند. پس نظر بدهید تا علاوه بر مهندس خوب شدن از اجر معنوی هم برخوردار گردید.

والسلام علی من التبع الهدی
بیست و چهارم شهریور سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی
مهندس ارنست

مهندس ارنست دامنه دار شد!

مهندس ارنست به حول و قوه الهی(!) و جهت رفاه حال هموطنان عزیز اقدام به ثبت دامنه http://www.mohandesernest.com نموده است، از کلیه دوستانی که محبت کرده لینک داده اند درخواست می گردد لینک را به آدرس فوق تغییر دهند. تشکر می شود.

مهاجرت کنید تا دانشمند شوید!

منظورم حدیث نبوی "اطلبوا العلم ولو بالصین" نیست. مسئله اینست که شما صرفاً به خاطر مهاجر بودنتان دانشمند هستید. سئوالاتی از قبیل " مهندس جان، وضعیت کار آرایشگری تو بریزبین چطوره؟"، "خطر ابتلا به سرطان پوست در استرالیا را چطور ارزیابی می کنید؟"، "چند درصد جمعیت اونجا ترک هستند؟" .... از شما پرسیده می شود که باید بلد باشید! یک نفر نیست بگوید این سئوال ها را از خود شما در خصوص ایران بپرسند جوابی دارید؟ من تو سیدنی چه خبر از بریزبین دارم! اون هم در زمینه ای که اصلا الفبایش را هم نمی شناسم! یک سری از این سئوالات نیاز به تلاش چند ساله یک تیم تحقیقاتی دارد که در نهایت هم می گویند به نظر ما اینطوریه! و جواب قاطع و صد در صد درست برایش متصور نیست. به هر حال منبع مناسب برای یافتن جواب چنین سئوالاتی اینترنت است و تنها تفاوتی که من با شما دارم اینست که سرعت دسترسی به اینترنت اینجا بیشتر است!

البته اگر مثل مهندس ارنست پسر خوبی باشید می توانید جواب همه این سئوالات را از اینترنت پیدا کنید. هم مطلبتان جور می شود، هم دانشمند می شوید.